در تمنای غزل ، در پی تفسیر تو ام
مست با خاطرتو ، بسته به زنجیر ِ تو ام
در شب عشق ، که عشاق به هم آمیزند
من کنارغم ِ تو ، خیره به تصویر ِ تو ام
چاره ام چیست که هم دردِ منی ،هم درمان؟
ماهِ من لب بگشا، گوش به تدبیر ِ تو ام
خم گیسوی تو منزلگه ِ صدها غزل است
گر شده زر دل من ، حاصل اکسیرتو ام
دائم الخمر شدم از می ِ نابت هیهات
من خودم جرم تو ام ، من همه تقصیرتو ام...
نظرات شما عزیزان: