دل من تنگِ تو شد، کاش که پیدا بشوی
که بیایی و در این تنگی دل جا بشوی
تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟
بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟
انقلابی شده در سینه ی من، فتنه ی توست
عسل چشم تو باعث شده رسوا بشوی
من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم
بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی
غرق عشق تو شدم، بلکه تو شاید روزی
دل به دریا بزنی، عازم دریا بشوی
حیف ما نیست که دور از هم و تنها باشیم
دل من در پی تو ،دور ز دل ها بشوی؟
نم باران، لب دریا، غم تو، تنگ غروب
دل من تنگِ تو شد، کاش که پیدا بشوی
نظرات شما عزیزان: